جمعه های خانه کتاب
داستان کوتاه

داستان کوتاه
جلسه نهم
گرداننده‌ی جلسه پویان مقدسی

تیراژ کتاب‌ها در ایران به حدود سیصد نسخه رسیده است و ایرانیان خارج از کشور هم کشش چندانی به ادبیات داستانی و همچنین خرید کتاب‌های فارسی نشان نمی‌دهند. همه‌جا پر از شاعر و نویسنده است، اما از خوانندگان خبر چندانی نیست. با این تفاسیر فکر می‌کنم امروز، حلقه‌ی گمشده عرصه‌ی فرهنگ و هنر برای جامعه‌ی ما ادبیات باشد. زیرا در هجوم رسانه‌های مجازی و استیلای بی‌چون چرای ماهواره و اینترنت، دیگر کمتر جوانی زحمت خریدن کتاب و خواندن را به خودش می‌دهد. یا شاید جذابیتی در داستان‌خوانی نمی‌بیند و ترجیح می‌دهد وقتش را با بازی‌های اینترنتی یا دیدن سریال‌های دویست سیصد قسمتی هالیوودی بگذراند.  به شکل غم‌انگیزی اطرافمان را کانال‌های تلگرامی، با انبوهی از محتواهای راست و دروغ فرا گرفته‌اند. عکس‌های رنگارنگ در اینستاگرام، با چهار خط شعر و نوشته در زیر آنها، هر روز و هر روز پیش چشم‌های ما خودنمایی می‌کنند و یا در خوشبینانه‌ترین حالت شعر یا داستانی کوتاه در فیسبوک منتشر می‌شود. اما در نهایت همه‌ی این رسانه‌ها در همکاری‌یی اعلام نشده کوشیده‌ و می‌کوشند تا کتاب و به ویژه داستان‌خوانی را به حاشیه‌ای برگشت‌ناپذیر برانند.
در این میان کتاب‌های تخصصی،علمی و پژوهشی با توجه به محتوا و نیاز تخصصی به آنها، هنوز خوانندگان حرفه‌ای خود را دارند، اما کتاب‌های داستان و شعر آرام آرام از سبد فرهنگی خانواده‌ها حذف شده‌اند و جایگزین‌های دیگری پیدا کرده‌اند. در همین راستا اما مبحث تاسف‌برانگیزتر این‌جاست که این کم‌خوانی و غریبگی با ادبیات تنها مختص به مردم عادی نمی‌شود، بلکه گریبان کاروزان هنر در عرصه‌های مختلف را هم گرفته است. فیلمسازانی که ادبیات ایران و جهان را نمی‌شناسند و در عوض روزی سه تا فیلم می‌بینند، مجسمه‌سازان و نقاشانی که از بام تا شام در حال گالری گردی هستند، اما جیمز جویس را نمی‌شناسند، موزیسین‌هایی که از این صحنه به آن صحنه می‌روند اما توی زندگی‌شان یک داستان درست و حسابی از یک نویسنده‌ی خوب نخوانده‌اند. این معضل بزرگ به معنای به حاشیه راندن و حتی حذف تدریجی یکی از هنرهای مادر در میان مردم کوچه و خیابان و همچنین اقشار فرهنگی‌یی ست که خودشان را بی‌نیاز از خواندن ادبیات می‌دانند، غافل از اینکه ادبیات همواره آموزنده و الهام‌بخش و تاثیرگذار و بی‌جایگزین بوده و هست و حذف آن بدون تردید به پوک شدن و فروپاشی تدریجی فرهنگ عمومی منجر خواهد شد.
از این‌رو و با شناخت و درک این مشکل عدیده، در صدد برآمدیم که با یاری همیشگی و بی‌دریغ خانه کتاب وین، از همین ماه سلسله جلسات داستان‌خوانی‌یی را در این مرکز با محوریت “نگاهی به تاریخ داستانِ کوتاه جهان” و با عنوان “داستانِ ‌کوتاه” دایر کنیم، تا شاید بتوانیم در خانه‌ کتاب وین به خودمان و جامعه‌ی کوچک ایرانی این شهر فرصتی دوباره برای آشتی با ادبیات و آشنایی با نویسندگان بزرگ و داستان‌های‌شان را بدهیم.
طبق برنامه‌ریزی انجام شده، در این جلسات که ماهی یک‌بار و در روزهای جمعه برگزار خواهد شد، نگاهی اجمالی خواهیم انداخت به نویسندگان اثرگذار و جریان‌ساز در داستان‌ کوتاه نویسی جهان، و سیری تاریخی را از اواسط قرن نوزدهم آغاز خواهیم کرد و تا جایی که وقت و انرژی‌مان اجازه بدهد پیش خواهیم آمد. در این جلسات از داستان کوتاه حرف خواهیم زد، و در هر جلسه یک نویسنده را معرفی و یک داستان کوتاه از او را خواهیم خواند و در مورد موضوع، خصویات، مشخصه‌های اصلی داستان خوانده شده و سبک و سیاق نویسنده‌اش گفتگو خواهیم کرد.
فصل اول این سلسه جلسات که شامل ده جلسه در ده ماه خواهد بود را با ده نویسنده‌ی پیشرو این عرصه “ادگار آلن پو”، “ایوان تورگنیف”، “گی‌ دو موپاسان”، “آنتون چخوف”، “شروود اندرسون”، “ویرجینیا وولف”، “جیمز جویس”، “دی. اچ. لارنس”، “پرل. اس. باک” و “جیمز تربر” آغاز خواهیم کرد.
نهمین جلسه از این سلسله جلسات در روز 25 سپتامبر 2020 ساعت 20:00 در محل خانه کتاب وین برگزار خواهد شد. در این جلسه نگاهی به زندگی و جایگاه “پرل.اس.باک” نویسنده‌ی آمریکایی برنده‌ی جایزه نوبل در داستان نویسی کوتاه خواهیم انداخت و داستان کوتاه “اهریمن پیر” را خواهیم خواند.  
ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
بی‌شک این جلسات بدون حضور شما مخاطبان محترم و علاقمند معنا و مفهوم اصلی خود را از دست خواهد داد و حضورتان می‌تواند باعث انگیزه‌بخشی و دلگرمی برای ادامه دادن چنین برنامه‌هایی باشد

.با احترام
پویان مقدسی
خانه کتاب وین



شب‌های فیلم

در غربت

نویسنده و کارگردان سهراب شهید ثالث

بازیگر پرویز صیاد

محصول سال 1354

حسین کارگر ﻣﻬﺎﺟﺮ ﺗﺮک، ﺩﺭ کاﺭﺧﺎﻧﻪٔ ﭘﺮﺱ کاﺭﯼ ﺩﺭ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻏﺮﺑﯽ کاﺭ ﻣﯽکند. ﺍﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ کاﺭ ﺑﺎ ﻣﺘﺮﻭ ﺑﻪ ﻣﺤﻠﻪٔ کرﻭﺗﯿﺰﺑﺮﮒ ﺑﺮﻟﯿﻦ ﻣﯽﺭﻭﺩ، که ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ کاﺭﮔﺮ ﻫﻤﻮﻃﻨﺶ ﺩﺭ یک ﻣﺠﺘﻤﻊ مسکونی ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ‌کند . ﺁﻧﻬﺎ، که ﻗﺎﺩﺭ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﺤﯿﻂ ﺍﻃﺮﺍﻓﺸﺎﻥ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ کنند، ﺯﻧﺪﮔﯽ یکنوﺍﺧﺖ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩﺑﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺭﻭﺯﯼ ﻫﻢﺍﺗﺎﻕ ﺣﺴﯿﻦ، که ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻊ ﺑﻪ ﺗﻨﮓ ﺁﻣﺪﻩ، ﭼﻤﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﺩ ﻭ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻣﺤﻞ سکوﻧﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻭﻃﻦ ﺗﺮک ﻣﯽ‌کند.